مریم زندی کیست ؟

درباره مریم زندی، زندگینامه و بیوگرافی

مریم زندی کیست ؟

درباره مریم زندی، زندگینامه و بیوگرافی

مریم زندی

 


مریم زندی
متولد دی‏ماه 1325 گرگان
لیسانس حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران
انتشارات:
ترکمن و صحرا، مجموعه عکس، 1362تهران.
تکچهره نویسندگان در کتاب آنتولوژی داستان‏نویسی در ایران.
از 1921تا 1991انتشارات میج واشینگتن، .1991
چهره‏ها ( )1سیمایی از ادبیات معاصر ایران، 1372تهران. چاپ دوم 1377تهران.
چهره‏های ( )2سیمایی از نقاشان معاصر ایران، 1373تهران.
چهره‏های ( )3سیمایی از هنرمندان سینما و تئاتر معاصر ایران، 1376تهران.
عکاسی، کتاب نقاشی روی عکس، کار مشترک با ابراهیم حقیقی، 1380تهران.
از سال 1379هر ساله چاپ و نشر انواع کارت پستال و تقویم در زمینه‏های مختلف، (پرتره هنرمندان، طبیعت، زنان، کودک، حیوانات).
نمایشگاه‏ها:
1352سیاه و سفید«، گالری قندریز، تهران انفرادی
1353بازیهای آسیایی«، عکسهای رنگی، گالری قندریز انفرادی
1355سیاه و سفید«، پنتاکس گالری، لندن گروهی
1357زن همگام انقلاب«، دانشکده هنرهای زیبا، تهران انفرادی
1357گزارشی از انقلاب«، باغ فردوس - وزارت کار، تهران گروهی
1358صورت و سنت در ترکمن صحرا«، عکسهای رنگی موزه نگارستان، تهران انفرادی
1360کودک، ایمان، رهایی«، نمایشگاه جهانی عکس موزه هنرهای معاصر، تهران گروهی
1368چهره‏هایی از ادبیات معاصر ایران« انفرادی
نمایش خصوصی، تهران
1369چهره‏پردازی«، موزه هنرهای معاصر، تهران گروهی
1370چهارمین نمایشگاه سالانه عکاسی ایران« گروهی
موزه هنرهای معاصر، تهران
1371چهره‏های ادبیات معاصر ایران« انفرادی
دانشگاه جرج واشینگتن، واشینگتن
1372چهره‏های نقاشان معاصر ایران«، نگارخانه برگ، تهران انفرادی
1374چهره تازه‏ای از ایران«، گالری عکس سنت‏اتین،
انفرادی
1374نقاشی روی عکس«، کار مشترک با ابراهیم حقیقی
انفرادی گالری گلستان، تهران
1377منتخب پرتره‏ها«، گالری گلستان، تهران
انفرادی
1377نگاهی تازه به طبیعت«، گالری 7ثمر، تهران
انفرادی
1381شیشه و رنگ«، آثار شیشه‏ای گالری گلستان، تهران
انفرادی
1382شیشه و رنگ«، آثار شیشه‏ای گالری گلستان، تهران
انفرادی

24 عکس از کتاب سیمایی از ادبیات معاصر ایران را می توانید در کارگاه ببینید.(روی عکس کلیک کنید)

فال گل مینا
یک روز اینجا نخواهد بود
تو نخواهی آمد
من اینجا نیستم
گلهائی که ساقه‏هایشان را با دقت کوتاه کردیم که بیشتر عمر کنند،
سالهاست که پوسیده‏اند.
انارها، که برای زیبائی و رنگشان، آن همه جستجو کردیم،
دیگر نیستند و نمی‏دانیم رنگشان در کدام فضا جاریست.
باغ گل، بازار گل، بازارهای گل
آن بازار آشنا و محبوب
زیر نگاه‏های جستجوگر و پر اشتیاق ما،
چه شد؟ - چه شدند؟
نگاههای ما کجا هستند؟
آن مرد آلوفروش،
در کدام لحظه قطعی، دیگر نبود؟

آن یار و همراه جوانی
که کتابهای بسیار خوانده بود و
برایم از پابرهنه‏ها و سیاست می‏گفت، چه شد؟
حرفهایش در کجا جاریست؟
این کودک تنهای محتاج کیست؟
مبارزه چه شد؟

و او که روی دیواره کوه‏های بلند برایش فال گل مینا گرفتم،
آه، سالها و سالهاست که پوسیده.
فال گفته بود که دوستش دارم.
و مادرم با چشمهای مهربان و دهانی که همیشه برای زندگی فریاد می‏کشید،
در محکومیت تنهائی و بی‏حرکتی،
خودش را روی اسب سفیدش می‏بیند آماده پریدن
در کودکی،
و والی بر من که نمی‏دانم
قلب بزرگ و پر از محبت پدرم، کی پوسید.
او یک شب به من گفته بود:
تنها مِهر است که می‏ماند.
می‏خواهم بدانم. می‏خواهم بدانم.
مهر بی‏پایان پدر برای من، اکنون کجاست؟

و آن روز در شش سالگی معصوم و شاد
می‏خواهم بدانم چرا نمی‏دانستم
که آن عکاس خواهد پوسید،
و اشیاء تاریکخانه‏اش میراث من خواهد شد؟

محبوبم!
دست‏های نوازشگرت کِی خواهند پوسید؟
آیا دست‏های پوسیده، صورت پوسیده را نوازش خواهند کرد؟
پوسیده‏ها چگونه گریه می‏کنند؟
متوقف کن!
ای شیوا، متوقف کن!
می‏خواستم هر چیز را در »زندگی‏اش« متوقف کنم،
می‏خواستم در عکسهایم زندگی کنم، با عکسهایم زنده بمانم
امّا با دوربینم به هر چیز مرگی جاودانه بخشیدم،
و در عکسهایم خواهم پوسید.
دوربینم کجاست؟ کِی پوسید؟
می‏خواهم عکس بگیرم.

ای لحظه‏های قطعی، عکس‏های من!
ای لشگر چهره‏های پوسیده!
گل‏های پوسیده!
انارهای پوسیده!
تقویم‏های خاک شده، که در روزهایتان دیگر چیزی نیست،
ذراتتان را باد به کدام دشتِ سبز پر از عشق و آفتاب خواهند برد؟
من آنجا هستم، شاد و جوان
با دوربینم، پشت به آفتاب.
در آغاز پوسیدگی.
مریم زندی 81

مقدمه ی ابراهیم حقیقی بر کتاب چهره های 4

 

 
Maryam Zandi

 Born on 10 January 1947 in Gorgan, Iran. She is a graduate of Tehran University’s School of Law and Political Science.
Publications:
Turkomans and Their Habitat, a protfolio.Tehran 1983
Stories from Iran,  A chicago Anthology 1921-1991. Heshmat Moayyad (ed.).
Mage Publishers, Washington D.C., 1991.
Portraits (1), A Portfolio of Iranian Literati.Tehran 1993.
Portraits (2), A Portfolio of Iranian Artists.Tehran 1995.
Portraits (3), A Portfolio of Iranian Film and Theatre Celebrities. Tehran 1997.
Akkashi (PhotoPaints), Tehran 2001.
Calendars and Postcards in various themes
Exhibitions:
1973 “Black and White” Qandriz Gallery, Theran  solo
1974 “Asian Games”, Colour Qandriz Gallery, Theran  solo
1976 “Black and White” Pentax Gallery, Londoon  group
1978 “Woman in Step with the Revolution”
Ministry of Labour and Bagh-e Ferdows, Theran  solo
1978 “The Revolution: Eye-witness Reports” School of Fine Arts, Theran University, Tehran group
1979 “Form an Tradition in Turkoman-Sahra” Colour, Negarestan, Museum, Theran solo
1981 “Children, Faith, Liberation” An international exhibition,Museum of Contemporary Art, Theran group
1989 “Portraits from the Iranian Literary Scene” Private showing, Theran solo
1990 “Portraiture” Museum of Contemporary Art, Theran group
1991 “Portraits from the Iranian Literary Scene”
1991 “The IV Annual Exhibiton of Photographs” Museum of Contemporary Art, Theran solo
1992 “Portraits from the Iranian Literary Scene” George Washington Univerrity, Washington D.C. solo
1993 “Portraits of  Contemporary Iranian Artists” Barg Art Galler, Tehran solo
1993 “L’Iran, a visage decouvert” Galerie in – Extremis, Saint Etienne, France group
1995 “Photograph - Painting”, with E. Haghighi Golestan Gallery, Tehran solo
1998 “The Selected Portraits” Golestan Gallery, Tehran solo
1998 “Nature” 7 Samar Gallery, Tehran  solo
2002 “Colour and Glass” (The glass works) Golestan Gallery, Tehran   solo
2003 “Colour and Glass” (The glass works) Golestan Gallery, Tehran   solo

 

تمامی مطلب بالا از سایت کارگاه برداشت شده بود

http://persian.kargah.com/archives/000853.php

 شعری از مریم زندی

کم‏کم به عکسها که نگاه مى‏کنم، دیگر همه مرده‏اند،
و یا کودکانِ پیر شده‏اند!
کم‏کم به عکسها که نگاه مى‏کنم،
آفتاب‏ها قهوه‏اى شده‏اند.
دیگر هر عکس، یک لحظه نیست که مى‏میرد،
مرگ لحظه‏هاست که جارى شده‏اند.
شمعدانى‏ها آنقدر رنگ پریده‏اند،
که شاید، مرگ عکاس را دیده‏اند.
۱۳۷۵
منبع مجله بخارا

 

 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد صادقی جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:02 ب.ظ http://modernidea.blogfa.com

درود بر شما

سهیل پاشازاده سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ http://www.narenjabi.blogfa.com

شما را با ثبت های زیبایتان می شناختم

...

ممنون گرامی

shiva چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:39 ق.ظ

سلام خانم زندی خبر مربوط به نمایشکاه زنان و زندگی شهری را به دنبال جستجو در اینترنت پیدا کردم. من و دوستانم می خواهیم زن ایرانی را آنگوته که است برای مردم آلمان به تصویر بکشیم.
آبا امکان این می باشد شما به عنوان داور عکاسی نظرات خود را به ما بگوید چه راهکار های در این نورد برای ما دارید؟
ملت دنیا زن ایرانی و نحوه زندگی و فرهنگ ما را به حوبی نمی شناسد.پس باید کاری کرد .
من شخصا عکاس نیستم و در کشور آلمان دانشجو دکترا هستم .اگر جوابی از شما بشنوم مسیار خوسحال می شوم
با تشکر شیوا شفاهی

سایت مراقبه جمعه 8 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ق.ظ http://ww.moraghebe.com


سایت رسمی عمید صادقی نسب راه اندازی شد .
در صورت صلاح دید تبادل لینک فرموده و سپس سایت را در جریان قرار داده تا لینک شما هم در سایت مراقبه قرار بگیرد
در ضمن می توانید پنج کتاب از عمید صادقی نسب را از کتابخانه سایت دانلود کرده و در صفحه ی خود قرار دهید

محمد زند سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:25 ق.ظ http://novinelectronic.com

سلام
خیلی خرسندم از اینکه با خانم زندی در یک ماه متولد شدم.
تا امروز نمی دونستم اما امروز یه ایمیل برام اومد که با چه کسانی در یک ماه متولد شدید .
یکی ازاین افراد برجسته خانم مریم زندی بودند که احساس غرور باعث شد تا این نظر رو اینجا ارسال کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد